- کام بخشی
- رسانیدن به آرزو،
برای مثال سبب مپرس که چرخ ازچه سفله پرور شد / که کام بخشی او را بهانه بی سببی ست ، کنایه از به وصال رساندن(حافظ - ۱۴۶)
معنی کام بخشی - جستجوی لغت در جدول جو
- کام بخشی
- رساندن بارزوی متمتع ساختن: (طریق کامبخشی چیست ک ترک کام خود کردن که سرور آنست کز این ترک بر دوزی) (حافظ)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر آوردن آرزو ها و آمال
عمل نام بخش. نام بخشیدن
بخشندۀ کام، برآورندۀ آرزو
برآورنده آرزو
آرام بخشیدن حالت و کیفیت آرام بخش
عمل جان بخش
نکوهش، اسراف، و تبذیر
عمل تاج بخش اعطای تاج، بزرگی جلال پادشاهی
بخشش فراوان. حاتم مردی از قبیلۀ طی، در حدود سدۀ ششم میلادی، بوده که در سخا و کرم و جوانمردی معروف است
کم و بیشی اندکی و بسیاری: (مردمان پندارند که صورت این چهار عنصر این کیفیتهاء محسوس است با گرانی و سبکی و این نه چنین است که صورت کما بیشی نپذیرد و این حالها کما بیشی پذیرند)
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
آنکه مقام ومنصب بکسان بخشد